دیزاین اسپرینت چیست و تفاوت آن با تفکر طراحی در چه چیزی است؟

دیزاین اسپرینت چیست 

دیزاین اسپرینت (Design Sprint) یک فرآیند مدیریتی است که در طراحی و توسعه محصولات، سرویس‌ها و تجارب کاربری مورد استفاده قرار می‌گیرد. این فرآیند در بسیاری از شرکت‌های فناوری، شرکت‌های نوپایی و استارتاپ‌ها به کار گرفته می‌شود و در کمتر از یک هفته به تیم‌ها کمک می‌کند تا یک محصول جدید را طراحی و تست کنند. دیزاین اسپرینت به دنبال حل مسائل استراتژیک با استفاده از تخصص بین رشته‌ای، نمونه‌سازی سریع و آزمایش قابلیت استفاده است که مشابه فرایند اسپرینت در چرخه توسعه اجایل است. دیزاین اسپرینت از پنج مرحله تشکیل شده است.

همانطور که گفته شد، طراحی اسپرینت یک چارچوب ساختاریافته برای حل سریع و مشترک مشکلات پیچیده و ایجاد محصولات یا خدمات جدید است. این فرآیند معمولاً پنج روز طول می کشد و شامل یک تیم متشکل از طراحان، توسعه دهندگان، مدیران محصول و سایر ذینفعان است.

باید اذعان داشت طراحی اسپرینت توسط Google Ventures توسعه داده شد و توسط سازمان های متعددی برای تسریع نوآوری و توسعه محصول استفاده شده است.

پنج مرحله و فاز اصلی دیزاین اسپرینت:

1. درک: در این مرحله، تیم باید مشکلات و چالش‌های محصول را به دقت بررسی کند. تحقیقات مختلف و مصاحبه با مشتریان و کاربران جهت فهم بهتر مشکل و نیازهای آنها صورت می‌گیرد.
2. تفکر پراکنده یا واگرایی: در این مرحله، تیم ایده‌های مختلفی را برای حل مشکل مطرح شده، به صورت جداگانه تهیه تولید می‌کند. در این مرحله، بیشتر توجه به تولید بیشتر ایده‌ها از نظر تعداد و نه کیفیت دارد.
3. تفکر تلفیقی یا همگرایی: در این مرحله، تیم تمامی ایده‌های تولید شده در مرحله قبل را مورد بررسی قرار می‌دهد و بهترین ایده را برای توسعه محصول انتخاب می‌کند.
4. پروتوتایپ یا نمونه اولیه: در این مرحله، تیم یک پروتوتایپ اولیه از محصول را جهت تست و بررسی تولید می‌کند. این پروتوتایپ می‌تواند از نوع کاغذ، قلم، یا حتی ماکت ساخته شده باشد.
5. تست: در این مرحله، پروتوتایپ تولید شده با واقعیت بررسی شده و تست شده و با بازخوردهای دریافت شده از کاربران، بهبود داده می‌شود.

فرآیند طراحی اسپرینت می‌تواند به سازمان‌ها کمک کند تا به سرعت ایده‌های جدید را طراحی و آزمایش کنند، خطر شکست را کاهش دهند و اطمینان حاصل کنند که راه‌حل‌هایی که توسعه می‌دهند با نیازهای کاربرانشان همسو هستند. در اینجا جزئیات بیشتری در مورد هر مرحله از طراحی اسپرینت آمده است:

• درک: این مرحله بر جمع آوری اطلاعات و بینش در مورد مشکلی که تیم در تلاش برای حل آن است متمرکز است. این تیم برای درک بهتر مشکل و نیازهای کاربر، تحقیقات و مصاحبه هایی را با ذینفعان و کاربران انجام می دهد. این مرحله اغلب شامل ایجاد درک مشترک از مشکل و ایجاد یک زبان مشترک است که تیم می تواند در طول اسپرینت از آن استفاده کند.
• واگرایی: در این مرحله، تیم طیف گسترده ای از ایده ها را برای چگونگی حل مشکل ایجاد می کند. اعضای تیم به طور مستقل کار می کنند تا ایده های بیشتری را ارائه دهند و سپس ایده های خود را به اشتراک بگذارند و ترکیب کنند. این مرحله بر کمیت بر کیفیت تاکید دارد و هدف تولید هر چه بیشتر ایده بدون قضاوت یا انتقاد است.
• همگرایی: در این مرحله، تیم ایده های تولید شده در مرحله واگرا را ارزیابی می کند و تصمیم می گیرد که کدام ایده را نمونه اولیه کند. اعضای تیم به بهترین ایده ها رأی می دهند و سپس با هم کار می کنند تا آنها را در یک راه حل واحد ترکیب و اصلاح کنند. این مرحله بر کیفیت بر کمیت تاکید دارد و هدف این است که بهترین راه حلی را که تیم می تواند در مرحله بعدی نمونه سازی کند، شناسایی کند.
• نمونه اولیه: در این مرحله، تیم یک نمونه اولیه واقعی از راه حلی که در مرحله همگرایی شناسایی کرده است ایجاد می کند. نمونه اولیه می تواند اشکال مختلفی داشته باشد، از یک طرح ساده کاغذی گرفته تا یک نمونه اولیه کاربردی که بسیار شبیه محصول نهایی است. هدف از این مرحله ایجاد یک نمونه اولیه است که به اندازه کافی واقع بینانه باشد تا در مرحله بعد با کاربران واقعی آزمایش شود.
• تست: در این مرحله، تیم نمونه اولیه را با کاربران واقعی آزمایش می کند تا بازخورد جمع آوری کرده و راه حل را تایید کند. این تیم نحوه تعامل کاربران با نمونه اولیه را مشاهده می کند و از آنها بازخورد جمع آوری می کند. سپس از این بازخورد برای اصلاح نمونه اولیه و بهبود راه حل استفاده می شود. هدف این مرحله اعتبارسنجی راه حل و اطمینان از برآورده شدن نیازهای کاربران است.

به طور کلی، سرعت طراحی یک فرآیند بسیار ساختار یافته و مشارکتی است که به تیم ها کمک می کند تا به سرعت ایده های جدید را ایجاد و آزمایش کنند. هر مرحله بر مرحله قبلی استوار است، و فرآیند به گونه ای طراحی شده است که تکراری باشد، بنابراین تیم می تواند به اصلاح و بهبود راه حل ادامه دهد تا زمانی که راه حل آماده راه اندازی شود.

آیا طراحی اسپرینت برای طراحی محصول و طراحی خدمات مفید است؟

طراحی اسپرینت یک چارچوب بسیار مفید برای طراحی محصولات، خدمات و تجربیات است. استفاده از طراحی اسپرینت به ویژه برای حل مشکلات پیچیده و توسعه راه حل های نوآورانه موثر است. یکی از مزایای اصلی طراحی اسپرینت این است که تیم ها را قادر می سازد تا به سرعت نمونه های اولیه ایده های خود را ایجاد و آزمایش کنند. این به آنها اجازه می دهد تا در مراحل اولیه طراحی از کاربران واقعی بازخورد دریافت کنند، که می تواند به آنها کمک کند تا قبل از سرمایه گذاری زمان و منابع قابل توجه در توسعه محصول نهایی، هرگونه مشکل قابلیت استفاده یا طراحی را شناسایی و برطرف کنند.

مزیت دیگر طراحی اسپرینت این است که همکاری و کار تیمی متقابل را ترویج می کند. با گرد هم آوردن افراد با پیشینه ها و دیدگاه های مختلف، طراحی اسپرینت تفکر خلاق را تشویق می کند و فرهنگ نوآوری را پرورش می دهد. علاوه بر این، سرعت طراحی یک فرآیند ساختاریافته است که نقشه راه روشنی را برای تیم ها ارائه می دهد. این کمک می کند تا تیم متمرکز و در مسیر حرکت کند و اطمینان حاصل شود که همه برای رسیدن به یک هدف مشترک کار کنند.

به طور کلی، طراحی اسپرینت یک راه بسیار مفید برای طراحان و تیم های طراحی است که به دنبال توسعه سریع و آزمایش ایده های جدید، همکاری موثر و ایجاد راه حل های نوآورانه برای مشکلات پیچیده هستند. همچنین می‌تواند در طراحی تعاملی یا Interaction Design نیز مفید واقع شود.

تفاوت بین طراحی اسپرینت و تفکر طراحی چیست؟

طراحی اسپرینت و تفکر طراحی دو رویکرد مرتبط، اما متمایز برای حل مسئله و نوآوری در طراحی هستند. در اینجا چند تفاوت اساسی بین این دو بررسی می‌شود:

1. چارچوب زمانی: تفکر طراحی یک رویکرد تکراری است که می تواند در مدت زمان طولانی بارها مورد استفاده قرار گیرد، در حالی که طراحی اسپرینت معمولاً در یک هفته تکمیل می شود. تفکر طراحی شامل تکرارهای متعدد تعریف مسئله، ایده‌پردازی، نمونه‌سازی اولیه و آزمایش است که هر تکرار بر اساس بینش‌های به‌دست‌آمده از قبلی است.
2. تأکید: تفکر طراحی بر همدلی و درک نیازهای کاربران تأکید دارد، در حالی که اسپرینت طراحی یا دیزاین اسپرینت، نمونه سازی سریع و آزمایش راه حل ها را در اولویت قرار می دهند. تفکر طراحی شامل کاوش عمیق فضای مشکل، با تاکید بر درک کاربران و نیازهای آنها است. از سوی دیگر، دیزاین اسپرینت بر روی توسعه سریع و آزمایش نمونه‌های اولیه برای شناسایی بهترین راه‌حل تمرکز دارد.
3. ساختار تیمی: تفکر طراحی معمولاً شامل یک تیم با چند کاربرد مختلف است که در مدت زمان طولانی‌تری با هم کار می‌کنند، در حالی که طراحی اسپرینت‌ شامل یک تیم کوچک‌تر است که متمرکز اما در مدت زمان کوتاه‌تری کار می‌کنند. تیم‌های تفکر طراحی اغلب از طراحان، توسعه‌دهندگان، مدیران محصول و سایر ذینفعان تشکیل شده‌اند، در حالی که تیم طراحی اسپرینت‌ اغلب شامل تیم کوچک‌تری از متخصصان در یک حوزه خاص هستند.
4. خروجی‌ها: تفکر طراحی اغلب منجر به طیفی از خروجی ها می شود، مانند پرسوناها، نقشه‌های سفر و اصول طراحی، در حالی که طراحی اسپرینت معمولاً منجر به یک نمونه اولیه می شود که با کاربران آزمایش می شود. خروجی‌های تفکر طراحی برای کمک به تیم در درک بهتر مشکل و کاربران طراحی شده‌اند، در حالی که خروجی‌های اسپرینت طراحی برای آزمایش و تأیید یک راه‌حل خاص طراحی شده‌اند. 

به طور خلاصه

تفکر طراحی یا دیزاین تینکینگ یک رویکرد گسترده‌تر و تکرار شونده‌ برای حل مسئله است که بر همدلی و درک عمیق کاربران تأکید دارد، در حالی که اسپرینت‌ طراحی یک رویکرد نمونه‌سازی متمرکزتر و سریع‌تر است که آزمایش و اعتبار یک راه‌حل خاص را در اولویت قرار می‌دهد. هر دو رویکرد می توانند در موقعیت های مختلف استفاده شوند و مفید باشند. به همین دلیل بسیاری از سازمان‌ها از ترکیب هر دو برای هدایت نوآوری و ایجاد محصولات و خدمات بهتر استفاده می کنند. برای مطالعه مقالات بیشتر به بخش مقالات یا آرتیکل مراجعه کنید.

Design Sprint

A design sprint is a structured framework for quickly and collaboratively solving complex problems and creating new products or services. The process usually lasts for five days and involves a cross-functional team consisting of designers, developers, product managers, and other stakeholders. The design sprint was developed by Google Ventures and has been used by numerous organisations to accelerate innovation and product development. The process involves the following five stages:

• Understand: The team works to understand the problem they are trying to solve and the needs of the users.
• Diverge: The team generates a wide range of ideas for how to solve the problem.
• Converge: The team evaluates and selects the best ideas and decides on a single solution to prototype.
• Prototype: The team creates a realistic prototype of the solution.
• Test: The team tests the prototype with real users to gather feedback and validate the solution.

The design sprint process can help organisations quickly create and test new ideas, reduce the risk of failure, and ensure that the solutions they develop are aligned with the needs of their users. Here are some more details about each stage of the Design Sprint:

• Understand: This stage is focused on gathering information and insights about the problem that the team is trying to solve. The team conducts research and interviews with stakeholders and users to better understand the problem and the user’s needs. This stage often involves creating a shared understanding of the problem and developing a common language that the team can use throughout the sprint.
• Diverge: In this stage, the team generates a wide range of ideas for how to solve the problem. The team members work independently to come up with as many ideas as possible and then share and combine their ideas. This stage emphasises quantity over quality, and the goal is to generate as many ideas as possible without judgment or criticism.
• Converge: In this stage, the team evaluates the ideas generated in the divergent stage and decides which idea to prototype. The team members vote on the best ideas and then work together to combine and refine them into a single solution. This stage emphasises quality over quantity, and the goal is to identify the best solution that the team can prototype in the next stage.
• Prototype: In this stage, the team creates a realistic prototype of the solution they identified in the converge stage. The prototype can take many forms, from a simple paper sketch to a functioning prototype closely resembling the final product. The goal of this stage is to create a prototype that is realistic enough to test with real users in the next stage.
• Test: In this stage, the team tests the prototype with real users to gather feedback and validate the solution. The team observes how users interact with the prototype and collects feedback from them. This feedback is then used to refine the prototype and improve the solution. The goal of this stage is to validate the solution and ensure that it meets the users’ needs.

Overall, the design sprint is a highly structured and collaborative process that helps teams quickly create and test new ideas. Each stage builds on the previous one, and the process is designed to be iterative, so the team can continue to refine and improve the solution until it is ready to be launched.

Is design sprint useful for product design or service design? 

The design sprint is a very useful framework for designing products, services, and experiences. It is particularly effective for solving complex problems and developing innovative solutions. One of the main advantages of the design sprint is that it enables teams to quickly create and test prototypes of their ideas. This allows them to get feedback from real users early in the design process, which can help them to identify and address any usability or design issues before they invest significant time and resources in developing the final product.

Another advantage of the design sprint is that it promotes collaboration and cross-functional teamwork. By bringing together people with different backgrounds and perspectives, the design sprint encourages creative thinking and fosters a culture of innovation. Additionally, the design sprint is a structured process that provides a clear roadmap for teams to follow. This helps to keep the team focused and on track and ensures that everyone is working towards a common goal.

Overall, the design sprint is a very useful tool for designers and design teams who are looking to quickly develop and test new ideas, collaborate effectively, and create innovative solutions to complex problems.

What’s the difference between design sprint and design thinking?

Design sprint and design thinking are two related, but distinct, approaches to problem-solving and innovation in design. Here are some key differences between the two:

1. Timeframe: Design thinking is an iterative approach that can be used over an extended period of time, whereas design sprints are typically completed in a week. Design thinking involves going through multiple iterations of problem definition, ideation, prototyping, and testing, with each iteration building on the insights gained from the previous one.
2. Emphasis: Design thinking emphasizes empathy and understanding the needs of users, while design sprints prioritize rapid prototyping and testing of solutions. Design thinking involves a deep exploration of the problem space, with an emphasis on understanding the users and their needs. Design sprints, on the other hand, focus on rapidly developing and testing prototypes to identify the best solution.
3. Team Structure: Design thinking typically involves a cross-functional team that works together over a longer period of time, whereas design sprints involve a smaller team that works intensively over a shorter period of time. Design thinking teams are often composed of designers, developers, product managers, and other stakeholders, while design sprints often involve a smaller team of experts in a specific area.
4. Outputs: Design thinking often results in a range of outputs, such as personas, journey maps, and design principles, while design sprints typically result in a prototype that is tested with users. Design thinking outputs are designed to help the team better understand the problem and the users, while design sprint outputs are designed to test and validate a specific solution.

In summary

Design thinking is a broader, more iterative approach to problem-solving that emphasizes empathy and deep understanding of users, while design sprints are a more focused, rapid prototyping approach that prioritizes testing and validating a specific solution. Both approaches can be useful in different situations, and many organizations use a combination of both to drive innovation and create better products and services.